شنیده بودم فکه مثل هیچ جا نیست .شنیده بودم فکه فقط فکه است.فقط شنیده بودم...واقعاً فکه ،فکه است و بس.فکه قربانگاه اسماعیل های تشنه لب است!فکه مفهوم العطش را بهتر از هر مکان دیگری متوجه شده! رمل های داغ و تشنه ی فکه با خون گردان کمیل فقط اندکی از عطش خود را سیراب کرد!فکه تشنه ترین عاشق است!فکه را آنانی فهمیدند که میعادگاهشان را فکه یافتند. فکه را آنهایی فهمیدند که غربت حسین را سوختند.فکه را کسی فهمید که از ته دل بر عطش علی اکبر(ع)قبل از شهادت سوخت.فکه را باید حنظله روایت کند.فکه را سوغاتی جز قمقمه ای خالی سوراخ ، پلاک خون آلود میدان های روان مین نیست. فکه را نباید شنید باید دید و دریافت. فکه فقط فکه است...