زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباترست.سلامت تن زیباست اما پرنده ی عشق تن را قفسی می بیند که در باغ نهاده باشند و مگر نه آن که گردنها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شوند و مگر نه آن که از پسر آدم عهدی ازلی ستانده اند که حسین را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد؟ و مگر نه آن که خانه ی تن راه فرسودگی می پیماید تا خانه ی روح آباد شود و مگر این عاشق بی قرار را بر این سفینه ی سرگردان آسمانی که کره ی زمین باشد برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند؟! و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد جز کرم هایی فربه و تن پرور بر می آید؟!ای شهید ای آن که بر کرانه ی ازلی و ابدی وجود برنشسته ای دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.