قبلی | بعدی ( 1 از 25 )
چشمهایش ... (شهید بهداد جعفری نژاد صابر)

چشمهایش ... (شهید بهداد جعفری نژاد صابر)

تمام حجم زمین، هیچ در برابر تو / چقدر بوی اقاقی گرفته پیکر تو

خبر رسید که چشمان باغ غمگین است / که تکه تکه شده قامت تناور تو

از آن زمان که دلت را به آسمان دادی / گرفته عطر بهشت خدا سراسر تو

تو آن قناری سرخی که در تمام زمین / به گوش می رسد آوازهای آخر تو

به آسمان که رسیدی فرشته ها خواندند / سرود گرم رهایی، شب مقدر تو

میان کوچه ی هم نامت، آسمانی محض! / هنوز چشم به راهت نشسته مادر تو

دوباره یاد تو در قلب دفترم پیچید / دوباره بوی اقاقی گرفته سنگر تو